Sunday, October 30, 2016

متن وصيتنامه ثريا اسفندياری همسر محمدرضا شاه كه به علت باردار نشدن مجبور به جدايی از شاه شد !



بعد از مرگم تمام ثروتم را به گربه های پاريس مي بخشم ! می دانم مردم ايران در فقر و بد بختی هستند ولی راضی نيستم يك ريال از اين پول كه حق خودشان هم هست به آنها برسد !
چون چشم و رو ندارند . چشم و روی گربه ها از اين مردم بيشتر است .
رضا شاه مرحوم برايشان دانشگاه ساخت ، جاده و بيمارستان و نظميه ساخت ، كاری كرد اگر يك زن با طبق طلا از اين سر كشور به آن سر كشور برود كسی معترضش نشود ، برای زنها حق زندگی آورد و سعی كرد آنها را از زير سلطه مردها بيرون بكشد و حق و حقوقشان را بشناسد ، خواست چادر سياه اسارت را از سرشان باز كند و طعم آزادی را بهشان بچشاند ، به مردهای شال و قبا و كهنه پوش كت و شلوار و كلاه پوشاند و بچه هايشان را با خرج دولت فرستاد فرنگ تا سواد ياد بگيرند و بيايند ايران را بسازند ، اما مردم چه كردند ؟؟؟
با وعده بهشت ملاها بيرونش كردند .
 محمدرضا شاه آمد كاری كرد سنگاپوريها و چشم تنگها بيايند براي ايرانی كلفتی و نوكری كنند ، عربها التماس كنند كه يك شب بتوانند در كابارهای ايرانی زن ايرانی را تماشا كنند ، در چاه های نفت را بست تا انگليس دستش از مملكت كوتاه شود ، با برپايی جشن ٢٥٠٠ ساله شاهنشاهی عظمت ايران را به رخ دنيا كشيد ، براي دخترها مدرسه رقص فولكوريك باز كرد ، دلار را ٧ ريال تصويب كرد تا اهل فن و تفكر و علم راحت بتوانند بروند مملكت فرنگ ، كاری كرد كارمند و كارگر قادر باشند جلوی مهمانش گوسفند قربانی كنند، برای عظمت ايران هزار طرح و برنامه داشت و حتی ميخواست سنگاپور را بعنوان منطقه آزاد و تفرجگاه ايرانيان بخرد ( حالا سنگاپور شده جز كشورهای برتر جهان ) ولی مردم ايران برای رفتن به بهشت وعده ای  ملاها بيرونش كردند ... حالا هم همين مردم منتظر باشند ملاها ببرندشان بهشت ... و در اين آخرين روزها آرزو ميكنم همانطور كه اشك همسرم ( اگر چه همسر پيشينم بود ولی چنان عظمت و بزرگی داشت كه مصر با اينكه او داماد سابقشان بود و فوزيه دختر ملك فاروقشان را طلاق داده بود ولی برای مراسم تشعيع اش قيامت كردند ) را در آوردند، روزی هزار بار اشكشان در بياييد ...
برويد مردم ايران به اميد همان بهشتی باشيد كه قرار است ملاهای انگليسی شما را ببرند ، شما لياقت عظمت و بزرگی نداريد شما بايد پايمال شويد تا درد پايمال شدن را بفهميد ... برويد، چشم و روی گربه ها از شما بيشتر است.

بعد از خواندن متن وصیتنامه بانو ثریا به یادم آمد که:
وقتی دنیا به فکر تسخیر فضــــــــــــا بود،
ما به این میاندیشیدیم که
انگشتر عقیق در کدام انگشت، ثواب بیشتری دارد...
 این جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین میکند....!!!
آدمها هستند که آن را میسازند!
جهان سوم جا نیست، شخص است.
جهان سوم منم،
جهان سوم تویی،
جهان سوم طرز تفکر ماست،
نه آن مرزهایی که داخلش زندگی میکنیم!
جهان سوم جاییست که درآمد یک دعانویس
از یک برنامه نویس بیشتر است.
جهان سوم جاییست که مردمش جهان سومی فکر میکنند
جاییکه میزان خرید یکسال کتاب برابر با یک روز لوازم آرایش است
جهان سوم جاییست که در آن مردم به ظاهر خود بیشتر از شعور اهمیت میدهند.
جهان سوم جایی است که بسیاری از مردمانش با يک "استخاره" هدف تعيين ميکنند!
و با يک "عطسه" از هدف خود دست ميکشند!
 اینجا ایران است...
 ملتی طلسم شده!
مغز بر باد رفته، که تا کربلا پای پیاده راه میروند!
اما از روی پل عابر پیاده رد نمیشوند...

بر مرده های عرب 1400 سال پیش میگریند و میلیارد میلیارد ثروت این مملکت را صرف طلاکاری و توسعه حرم در کشوری میکنند که کشورشان را با جنگی هشت ساله به نابودی کشید در حالیکه در خیابانهای کشورشان کودکان گرسنه و زنانی که تن فروشی میکنند تا فرزندانشان را سیر کنند موج میزند.

عزیزم  این متن رو تا میتونی به دوستات بفرست شاید یک درصد تاثیری در بیداری بعضی داشته باشد.

No comments:

Post a Comment