برای یاران دبستانیم که بر کاغذ سیاه استبداد طرح امید را می نگارند بر کلاسهای درسی نشسته بودم که قلم تاب نوشتن نداشت واستاد خوب میدانست که آن چه میگوید حرف دل نیست بلکه تحقیر انسانیت است . یار دبستانی عزیزم میدانم که خزان استبداد پایانی نداشت وهنگاهی که خواستیم داد براوریم به چوب بیداد کمرمان را شکستند.یار خزان زده ام که در سرمای بیداد برهنه بر بدنت تازیانه زدند گناه ما این بود که با اندیشه این نابخردان بیگانه بودیم . ما فریادمان عشق و انسانیت بود و آنها خدایشان چوبه ی دار یاد اشک هایی می افتم در هنگامی که جنازه اکبر محمدی را بر سر دوش می بردیم اشکهایی که پاک تر از آخرین نگاه اکبر نبود .نگاه اکبر در ان اخرین نگاه نگاه به آمال و اهداف نسلی بود که یاد گرفته بود خفه شود اما خفه نشد! به او یاد داده بودند که سوال نکند اما نگاهش فریاد میزد که پاسخ تمام سوالاتش را میداند. جنبش دانشجویی و نسل پر افتخار امروز ایران ثابت کرده است که آرمان گرا نیست امال و اهدافی دارد مثل تمام مردم آزاده جهان .ما به دنبال مدینه فاضله در کتاب های مارکس و احادیث و روایات نمیگردیم .کف مطالبات ما اعلامیه جهانی حقوق بشراست و درست به همین خاطر است که میخواهند نفس هایمان را ببرند یاران دبستانی عزیزم بگذارید صدای استقامت جنبش دانشجویی را در همه دنیا بشنوند جنبشی که چونان قفنوس از خاکستر سرکوب برخواسته است تا بار دیگر به کفتاران بارگاه ولایت و ولایتمداران اندیشه ستیز ثابت کند جنبش دانشجویی همیشه زنده است
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment