Sunday, July 21, 2013

پدر بسيجي دخترش را به قتل رساند !!!!!




روز دوشنبه 24 تير ماه سال 92 شهر کوچک نافچ واقع در 20 کيلومتري شهرکرد شاهد جنايتي بود که زائيده تفکر طالباني است. مردي 49 ساله کارگربسيجي و داراي 4 فرزند به نام حسينعلي رئيسي به خاطر آنکه دخترش شماره اي ناشناس در گوشي موبايلش داشت آنقدر او را کتک زد تا دختر 18 ساله تسليم مرگ شد .
به گواهي يکي از همسايگان ساعت 2 بعدازظهر حسينعلي وارد خانه ميشود و ميبيند دخترش در حياط خانه مشغول صحبت با مويايل است او اصلاً براي فرزندانش موبايل نميخريد فقط اين گوشي را در خانه گذاشته بود تا همه از آن استفاده کنند . او از دختر ميپرسد : با کي صحبت ميکني دخترک جواب ميدهد فريبا يکي از همکلاسي هايم .بعد از آن مرد متعصب مشکوک گوشي را برداشته و با اندک سواد خود شماره آخر را ميگيرد پسري پشت خط جواب ميدهد مرد بدون لحظه اي تامل گوشي را به ديوار ميزند و با چوب به جان زهرا دختر 18 ساله خود مي افتد به گفته پزشکي قانوني 5 ضربه محکم به صورت و سر زهرا وارد شده که باعث خونريزي مغزي و مرگ او بوده است
مادر زهرا و برادران کوچکش وقتي عصبانيت پدر و ضربات چوب را ميبينند که به سر زهرا ميخورد شروع به فرياد و کمک خواهي از همسايگان ميکنند دقايقي نگذشته که همسايه وارد خانه شده و حسينعلي را از پيکر بيجان دختر دور ميکند .
گوشي موبايل کمي آنطرف تر افتاده است به خاطر اينکه به دار قالي برخورد کرده بود صدمه اي نديده و مرتب زنگ ميخورد. همه دور زهرا جمع شده اند و ميبينند خون همه صورتش را گرفته او را به بهداري شهر ميرسانند به محض رسيدن به اتاق احيا برده ميشود و پزشکان مرگ را ثبت ميکنند .
حسينعلي هر شب در مسجد نماز ميخواند او در جلسات بسيج محل شرکت ميکند کارگر است اما به واسطه بسيجي بودن وضع مالي بدي ندارد اما دچار آنچنان تعصب خشک و جاهلانه اي است که حتي چند لحظه نيانديشيد ممکن است اشتباه کرده باشد .
او نميدانست آخرين شماره گرفته شده مربوط به خانه برادر زنش بوده و نيم ساعت قبل از زهرا همسر حسينعلي با برادرش تلفني صحبت کرده بود. او نميدانست اين زهرا نبوده که به فريبا زنگ زده بلکه فريبا بوده که به موبايل زنگ زده بود و با زهرا صحبت ميکرد در لحظه مرگ زهرا ، دايي او مرتب به موبايل زنگ ميزد تا بپرسد چه کسي شماره او را گرفته و سريعاً قطع کرده زهرا امشب در کنار خانواده اش نيست مادر او هنوز بي هوش است و در بيمارستان با داروهاي آرام بخش به خواب رفته است. پدر در بازداشت است و نميدانم با خود چه مي گويد.
دانشجو آنلاین

No comments:

Post a Comment