واژه سوری در ادب پارسی به معنای شادی و خوشحالی توام با سور و سرور است و در نتیجه جشن چهارشنبه سوری جشنی است باستانی که مراسم این جشن از دیرباز تا روزگار ما طی تشریفات ویژه سنتی در نزد بسیاری از پارسی زبانان در آخرین شب چهارشنبه سال کهنه یعنی سه شنبه شب بر گستره سرزمینهای پهناور پارسی زبانان برپا میشود.
در مورد واژه «شنبه» لزوماً یادآور میشوم که خاستگاه و منشاء این واژه از ادبیات ملت باستانی قوم بابل است که در دوران باستان بنیانگزار دانش نجوم و ستارهشناسی بودهاند و دانشوران این قوم روزهای سال را به سیصد و شصت و پنج روز و دوازده ماه تقسیم کردند ازاینرو واژه شنبه در تاریخ ادب پارسی واژهای وارداتی است در مورد واژه «سوری» در تاریخ و ادب پارسی از جمله حافظ شیراز زی [۲] میسراید:
غنچه گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت
مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد
باتوجه به اینکه روز چهارشنبه یا بقول اعراب یوم الارباع نزد اعراب روز شوم و نحس خوانده میشد، شک نیست که تقارن روز مشخص آتش افروزی یا جشن (چهارشنبه) سوری در آخرین سه شنبه شب یا شب چهارشنبه سال کهن پس از دوران پذیرش آئین اسلام زیر تاثیر پندار اعراب ازسوی ایرانیان شب چهارشنبه سنت متداول جشن چهارشنبه سوری ویژگی یافت. دراین مقوله جا حظ بصری نیزدرکتاب المحاسن و الاضداد روز چهارشنبه را روز شوم و نحس خوانده و ایرانیان هم بعدها دراین عقیده با اعراب هم داستان شدند و دراین رابطه منوچهری دامغانی [۳] میسراید:
چهارشنبه که روز بلا است با ده بخور [۴] بساتکینی [۵] خورتا به عافیت گذرد
در ایران باستان باده گساری با ساتکینی یا پیاله بزرگ سنتی ناشی از شادمانی ایرانیان در جشن پیش از نوروز بوده چنانچه در اینرابطه فرخی سیستانی نیز میسراید:
روز نوروز است امروز سر سال است
بساتکینی خور و از دست قدح مفکن
No comments:
Post a Comment