Thursday, June 30, 2011
Wednesday, June 29, 2011
....!!!!!!!! فاجعه زیست محیطی در جنگل عباس آباد
اینجا همون جنگلهای عباس آباد خودمونه...!
شیرابه های زباله روی اکوسیستم منطقه شدیدا تاثیر گذاشته
و بوی تعفن تا شعاع چند کیلومتری به مشام میرسه.
آیا این راه کار مسئولین باهوش برای جذب توریست در یک
منطقه منحصر به فرد گردشگری در کشوره؟
محيط زيست! ....
يا زباله داني؟
Tuesday, June 28, 2011
دستور و فرمان شخص خمینی در مورد اعدام زندانیان بیگناه و تعین صلاحیت نمایندگان و رد صلاحیت کاندیدهایی نمایندگان مردم . از اون روز به بعد اعدامهای گسترده و تقلب علنی در انتخابات شروع شد . پس کسانی که سعی دارند بگویند . خمینی خوب بود و میگفت میزان رای ملت است یک دروغ است این هم مدرک اش . خمینی یک جلاد و یک دیکتاتور وحشی بود . این هم مدرکش
Saturday, June 25, 2011
Friday, June 24, 2011
Wednesday, June 22, 2011
دو روز گذشته بود.گفته بودم، اعتصاب خشک باشد که زودتر قال قضیه کنده شود.
دو روز گذشته بود.گفته بودم، اعتصاب خشک باشد که زودتر قال قضیه کنده شود. دوباره زندان، بازجویی و چشمبند. مصاحبه، ندامتنامه! دوباره همان راهروها و همان سلولها. دست خط خودم یادگاری مانده از تابستان. دوباره حبس. دوباره دیوار.
دو روز گذشته بود که توی حمام. افتادم روی زمین. شنیده بودم اعتصاب غذا،خشک که باشد، ۳ روزه آدم را میاندازد زمین. دو روز گذشته بود که من خوردم زمین و نگهبان کشان کشان زیر بغلم را گرفت و توی سلول زیر پتو، وقتی با لباسهای خیس و سرمای زمستان لرز کرده بودم، خوابیدم. گفت برویم بهداری. گفتم نه.. دو روز گذشته بود که زمین خوردم از بی آب و غذایی. خوابم میآمد تمام روز. میلرزیدم زیر پتو. دستهایم را نگاه میکردم که انگار جان نداشت. میلرزید. توان نداشت پاهایم برای طی کردن طول سلول.فقط دو روز گذشته بود.فکر میکردم. میمیرم اینجا. توی اعتصاب.حالا، ۵ روز است که مردانی در اوین لب بستهاند بر همهچیز. بیهیچ خواستهای. تنها برای اعتراض. حالا ۵ روز گذشته است و جسم عبدالله یاری نکرده. باید برود بهداری.از فردا، یکی یکی به جمع بهداری روندگان اضافه میشود.یادم میافتد به آن صبح شومی که تلفن زنگ خورد و خبر مرگ اکبر محمدی، هوار شد روی سرم.روزی که تلفن زنگ خورد و خبر رفتن هدی صابر، روح عزادارم را تکان داد.یادم میافتد. به دستهایم که میلرزید. به بدنم که آب میخواست و غذا. به خودم که خواستهای نداشتم جز آزادی یا زنده یا مرده. به آن روزها.۱۲ مرد، لب بر غذا بستهاند.میترسم از هر چه صدای تلفن است.میترسم زنگ بخورد و تمام مرا فروبریزد.
Tuesday, June 21, 2011
متجاوزین به نوامیس مردم در یک حریم خصوصی در خمینی شهر اصفهان
تجاوز به زن باردار روبروی شوهرش، تجاوز به دختر بچه روبروی پدر و برادرش... تنها ذره ای از این جنایت در اصفهان . . . خواهشا با انتشار این عکس، کمک کنید تا این حیوونای از خدا بی خبر دستگیر بشن
Monday, June 20, 2011
Sunday, June 19, 2011
Thursday, June 16, 2011
عروسان ماتم در عروسی سپاه
عروسی یا مراسم ازدواج دو زوج دلباخته، همواره یکی از خاطره
انگیزترین لحظات زندگی باید باشد. اما این سنت و رسم هم در جمهوری اسلامی به مضکحه ای تبدیل شده است. راه اندازی مراسم ازدواج جمعی زیر کنترل و با هدایت سپاه پاسداران و لباس نظامی، بیان دخالت آشکار در خصوصی ترین لحظات زندگی یک زوج جوان است. حتی اگر این زوج جوان وابستگان به همین نهاد باشد. چنین دخالت آشکار و بی مهابائی است که تلاش می کند در زندگی خصوصی کل مردم هم وارد شود. و بر سر کشور آن می رود که تاکنون رفته است. این دخالت ها یادآور شیوه هائی که در زمان هیتلر و موسولینی در آلمان و ایتالیا باب بوده است. به چهره های غم انگیز زوج های جوان نگاه کنید. آیا شادی ازدواج و مراسم زیبای عروسی را در چهره های شان می بینید؟
عروسی یا مانور ؟!
ما که نفهمیدیم این مراسم ختمه؟ رژه نظامیه؟ پادگان آموزشیه؟ مطب دندون سازیه؟ هفته دفاع مقدسه؟ یا عروسیه ؟ بعد شما تو اینترنت از حکومت مثل سوئیس صحبت کنید میخوام ببینم حالا گیریم حکومت مثل سوئیس هم داشتیم این ملت غیور و شهید پرور رو میخواید چکار کنید؟
http://www.zananiran.com/index.php?option=com_content&view=article&id=3106%3Azananeiran&catid=5%3A2010-07-22-13-17-26&Itemid=6
Wednesday, June 15, 2011
نامه نسرین ستوده به هاله سحابی
نسرین ستوده، وکیل و فعال جنبش زنان که از ۱٣ شهریور ۱٣٨۹ بازداشت و سپس با حکم۱۱ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از وکالت و خروج از کشور به بند زنان سیاسی زندان اوین منتقل شد و در همانجا با هاله سحابی که حکم ۲ سال حبس اش را می گذراند هم سلول شد، نامه ای در غم فراق او به نگارش درآورده است. به گزارش مدرسه فمینیستی، نسرین ستوده این نامه را سه روز پس از مرگ دلخراش هاله سحابی که در پی درگیری و ضرب و شتم در تشیع جنازه پدرش رخ داد، نوشته است. متن کامل نامه نسرین ستوده را در زیر می خوانید:
هالهی عزیزم !
مرگ پایان کبوتر نیست!
سه روز است ناباورانه، باور میکنیم غم از دست دادنات را. ناباورانه سوگواری میکنیم برای خبری که دعا میکردیم دروغ باشد. سه روز بند زنان سیاسی زندان اوین نام تو را با هر آواز مهر و محبت و آزادگی تکرار میکنند.
حکایت آزادگیات از رنجی که سه نسل از شما در راه آزادی و دمکراسی تحمل کرد تا شبی که همگی با اشک شوق بدرقهات کردیم تا شاید حضورت قوت قلبی برای پدری باشد که جز برای آبادانی و سربلندی وطن قدمی برنداشت، ادامه داشت.
ولی افسوس که ملت ایران به جای بهبودی پدر، دختر را نیز از دست داد.
ما مطابق اخباری که از اینجا و آنجا به گوشمان رسیده است اینطور دستگیرمان شد که جان بر سر دفاع از حق عزاداری خانوادگیات نهادی. حقی که بارها از خانوادههای داغدار ایرانی سلب شده است. ما که اینجا از نزدیک تو را شناختیم و دیدیم که حتی در زمانی که پدر در بیمارستان بود حاضر نشدی از حق قانونی حضور در تجمعات مردمی چشمپوشی کنی و تعهدی اینچنین بسپری، میدانیم که تو چنین دلیر زنی بودی که تا پای جان بر سر حقوق قانونیات در برابر کسانی که حقوقات را نادیده میگیرند، ایستادگی کنی.
چنان با معصومیت و سادگی از حقات دفاع کرده بودی که بالاخره آزادت کردند. تو گویی حقات را به رسمیت شناخته بودند.
بیمعارضه و بدون هیچ تردیدی حقوقات را میخواستی و این خود در استواری قدمات نقشی به سزا داشت.
هالهی عزیزم!
تو حال خانوادههای زندانی را بهتر از هرکس میدانستی چرا که غالبا زندانی داشتید. غالبا یکی از شما در زندان بهسر میبرد و دست آخر خودت راهی زندان شدی . . . اینگونه بود که خانهی شما غالبا زندانی داشت. زندانیان آزاده.
یادت میآید با چه صبر و متانت و چه شادمانییی حکمی را تحمل میکردی که هیچ شایستهی آن نبودی.
یادت میآید گفته بودی زندان برای تو تجربهای مشابه اردوی آموزشی _ تفریحی است؟ یادت میآید عاشقانه همه را دوست داشتی و بچهها تو را عاشقانه دوست داشتند؟
عمر با صفایت چه کوتاه بود، اما داستان آزادگی تو در لابلای گلهای چادرت باقی است که به یادگار گذاشتهای.
گل زنبقی که در آخرین شب در بازگشت از دادسرا، از حیاط زندان چیده بودی، امروز صبح پژمرد. او زودتر از ما خبردار شده بود…
نسرین ستوده / بند زنان سیاسی / زندان اوین /خرداد /۹۰
Monday, June 13, 2011
Sunday, June 12, 2011
Thursday, June 9, 2011
تشکیل قرارگاهی برای مقابله با احمدی نژاد
تشکیل قرارگاهی برای مقابله با احمدی نژاد
به تازگی، قرارگاهی برای مقابله با باند محمود احمدی نژاد و یاران وی تشکیل شده است. البته مسئولان آن می گویند تشکیل این قرارگاه از سال قبل تدارک دیده شده بود. اما شواهد نشان می دهند که بعد از برخورد محمود احمدی نژاد با سید علی خامنه ای، بر سر برکناری صالحی، وزیر واواک، اسباب ایجاد این قرارگاه آماده شده اند.
اسامی افراد و اعضای شورای مرکزی قرارگاه نشان دهنده حضور روحانیون و نمایندگان مجلس و سردارانی است که تا سال قبل همانند رهبر بی بصیرت حامی احمدی نژاد بوده اند. اخیرا که خامنه ای «چشم بصیرت» خود را باز کرده، دستیاران او همانند خود او، به فکر چاره افتاده و تقلا می کنند احمدی نژاد را کنترل کنند
نکته جالب نام قرارگاه است: به جای حزب یا جمعیت یا جامعه، کلمه قرارگاه را نام کرده اند.
قرارگاه معمولا محل حضور و عمل افراد یک سازمان جاسوسی و یا نظامی است.
ترکیب اعضای شورای مرکزی این قرارگاه:
۱ – حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب رئیس شورای مرکزی قرارگاه عمار
2-حجت الاسلام علیرضا پناهیان نایب رئیس قرارگاه – معروف به علیرضا مارمولک
3-حجت الاسلام و المسلمین مهدی ماندگاری مسئول ستاد قرارگاه- سخنران همیشگی صدا و سیما در مورد روابط دختران و پسران
4-حجت الاسلام والمسلمین حمید رسایی- «نماینده» فعلی مجلس – مدیر کل سابق وزارت ارشاد
5-حجت الاسلام والمسلمین روانبخش- قاسم روانبخش دبیر سیاسی نشریه پرتو ولایت وابسته به مصباح یزدی
6-مهندس حاج سعید قاسمی...در جریان کودتای انتخاباتی از سرداران حامی احمدی نژاد بود. بخاطر آن سابقه نیز، از ذکر عنوان نظامیش، خود داری می شود.
7- مهدی کوچک زاده- سردار نظامی و سخنران انصار حزب الله ..این روسی تبار در جریان بعد از کودتای انتخاباتی در ملاقات با موسوی و کروبی و خاتمی آنها را تهدید به برخورد کرده بود.
8-نادر طالب زاده- عضو برجسته توجیهات ضد امریکایی و ضد اسرائیلی صدا و سیما – ازتحصیلکردگان امریکا که سالها توجیه گر حضور انقلابی احمدی نژاد در صحنه سیاسی کشور بود.
9-حاج حسین یکتا- از وابستگان به سپاه پاسداران
10-حسن عباسی- سردار جنگ نرفته سپاه و از توجیه گران حضور احمدی نژاد در صحنه سیاسی کشور بود. او از مدیران نهاد ریاست جمهوری و سالها مشاور رئیس جمهوری بود. اینک به مخالفان او پیوسته است.
11-حسین الله کرم- سردار حسین الله کرم – یار سید علی خامنه ای و مجری اوامر وی در سرکوبهای خیابانی و رئیس انصار حزب الله که سالها کاردار نظامی ایران در بالکان بود او نیز به جمع مخالفان احمدی نژاد پیوسته است.
12-سعید حدادیان- مداح معروف بیت رهبری و انصار حزب الله که در سالهای اخیر از حامیان جدی احمدی نژاد بود و برای دفن «شهدای جنگ» در دانشگاه صنعتی شریف دانشجویان را به شدت به باد کتک گرفت تا که دست به مخالفت با این عمل نزنند. او اخیرا به دلیل مخالفت با رحیم مشایی ناسزاهای رکیکی به احمدی نژاد داد. از سوی دفتر رئیس جمهوری از وی شکایت شد اما طبق معمول قوه قضائیه وارد عمل نشد.
13-وحید جلیلی- برادر سعید جلیلی و از یاران و نزدیکان زاکانی و مهدی طائب و عضو جامعه رهپویان انقلاب اسلامی و همکار در وب سایت جهان نیوز و از مخالفان با سابقه رحیم مشایی و باند احمدی نژاد.
14-حسین روشن- از اعضای وابسته به انصار حزب الله
شنیده های گویا:
شنیده می شود که خامنه ای سلامت خود را از دست می دهد. اخیراً او قادر به کمر راست کردن نیز نبوده است. در خور یادآوری است که علت دشمنی خامنه ای و فرزندش مجتبی با رحیم مشائی، از جمله این قول رحیم مشائی بوده است: معلوم نیست تا انتخابات آینده رئیس جمهوری، «رهبر» زنده بماند.
شنیده می شود که حکم انفصال محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور، توسط قوه قضاییه صادر شده است. اما هنوز آن را منتشر نکرده اند. رحیمی به دلیل دست داشتن در اختلاس های بزرگ و فساد اقتصادی محکوم به ۵ سال انفصال از خدمات دولتی شده است. حمید بقایی نیز به ۴ سال انفصال محکوم شده است.
زدن ضربه به حامیان احمدی نژاد، به تدریج، کار را به گرفتن رحیم مشایی برساند. با وجود حمله ها از هر سو، احمدی نژاد از او و بقائی و دیگر همکاران خود، دفاع کرد.
به تازگی، قرارگاهی برای مقابله با باند محمود احمدی نژاد و یاران وی تشکیل شده است. البته مسئولان آن می گویند تشکیل این قرارگاه از سال قبل تدارک دیده شده بود. اما شواهد نشان می دهند که بعد از برخورد محمود احمدی نژاد با سید علی خامنه ای، بر سر برکناری صالحی، وزیر واواک، اسباب ایجاد این قرارگاه آماده شده اند.
اسامی افراد و اعضای شورای مرکزی قرارگاه نشان دهنده حضور روحانیون و نمایندگان مجلس و سردارانی است که تا سال قبل همانند رهبر بی بصیرت حامی احمدی نژاد بوده اند. اخیرا که خامنه ای «چشم بصیرت» خود را باز کرده، دستیاران او همانند خود او، به فکر چاره افتاده و تقلا می کنند احمدی نژاد را کنترل کنند
نکته جالب نام قرارگاه است: به جای حزب یا جمعیت یا جامعه، کلمه قرارگاه را نام کرده اند.
قرارگاه معمولا محل حضور و عمل افراد یک سازمان جاسوسی و یا نظامی است.
ترکیب اعضای شورای مرکزی این قرارگاه:
۱ – حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب رئیس شورای مرکزی قرارگاه عمار
2-حجت الاسلام علیرضا پناهیان نایب رئیس قرارگاه – معروف به علیرضا مارمولک
3-حجت الاسلام و المسلمین مهدی ماندگاری مسئول ستاد قرارگاه- سخنران همیشگی صدا و سیما در مورد روابط دختران و پسران
4-حجت الاسلام والمسلمین حمید رسایی- «نماینده» فعلی مجلس – مدیر کل سابق وزارت ارشاد
5-حجت الاسلام والمسلمین روانبخش- قاسم روانبخش دبیر سیاسی نشریه پرتو ولایت وابسته به مصباح یزدی
6-مهندس حاج سعید قاسمی...در جریان کودتای انتخاباتی از سرداران حامی احمدی نژاد بود. بخاطر آن سابقه نیز، از ذکر عنوان نظامیش، خود داری می شود.
7- مهدی کوچک زاده- سردار نظامی و سخنران انصار حزب الله ..این روسی تبار در جریان بعد از کودتای انتخاباتی در ملاقات با موسوی و کروبی و خاتمی آنها را تهدید به برخورد کرده بود.
8-نادر طالب زاده- عضو برجسته توجیهات ضد امریکایی و ضد اسرائیلی صدا و سیما – ازتحصیلکردگان امریکا که سالها توجیه گر حضور انقلابی احمدی نژاد در صحنه سیاسی کشور بود.
9-حاج حسین یکتا- از وابستگان به سپاه پاسداران
10-حسن عباسی- سردار جنگ نرفته سپاه و از توجیه گران حضور احمدی نژاد در صحنه سیاسی کشور بود. او از مدیران نهاد ریاست جمهوری و سالها مشاور رئیس جمهوری بود. اینک به مخالفان او پیوسته است.
11-حسین الله کرم- سردار حسین الله کرم – یار سید علی خامنه ای و مجری اوامر وی در سرکوبهای خیابانی و رئیس انصار حزب الله که سالها کاردار نظامی ایران در بالکان بود او نیز به جمع مخالفان احمدی نژاد پیوسته است.
12-سعید حدادیان- مداح معروف بیت رهبری و انصار حزب الله که در سالهای اخیر از حامیان جدی احمدی نژاد بود و برای دفن «شهدای جنگ» در دانشگاه صنعتی شریف دانشجویان را به شدت به باد کتک گرفت تا که دست به مخالفت با این عمل نزنند. او اخیرا به دلیل مخالفت با رحیم مشایی ناسزاهای رکیکی به احمدی نژاد داد. از سوی دفتر رئیس جمهوری از وی شکایت شد اما طبق معمول قوه قضائیه وارد عمل نشد.
13-وحید جلیلی- برادر سعید جلیلی و از یاران و نزدیکان زاکانی و مهدی طائب و عضو جامعه رهپویان انقلاب اسلامی و همکار در وب سایت جهان نیوز و از مخالفان با سابقه رحیم مشایی و باند احمدی نژاد.
14-حسین روشن- از اعضای وابسته به انصار حزب الله
شنیده های گویا:
شنیده می شود که خامنه ای سلامت خود را از دست می دهد. اخیراً او قادر به کمر راست کردن نیز نبوده است. در خور یادآوری است که علت دشمنی خامنه ای و فرزندش مجتبی با رحیم مشائی، از جمله این قول رحیم مشائی بوده است: معلوم نیست تا انتخابات آینده رئیس جمهوری، «رهبر» زنده بماند.
شنیده می شود که حکم انفصال محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور، توسط قوه قضاییه صادر شده است. اما هنوز آن را منتشر نکرده اند. رحیمی به دلیل دست داشتن در اختلاس های بزرگ و فساد اقتصادی محکوم به ۵ سال انفصال از خدمات دولتی شده است. حمید بقایی نیز به ۴ سال انفصال محکوم شده است.
زدن ضربه به حامیان احمدی نژاد، به تدریج، کار را به گرفتن رحیم مشایی برساند. با وجود حمله ها از هر سو، احمدی نژاد از او و بقائی و دیگر همکاران خود، دفاع کرد.
Wednesday, June 8, 2011
تلویزیون دولتی ایران قرار است شامگاه چهارشنبه 8-6-2011 فیلمی مستند را از شخصی پخش کند که می گوید با اپوزیسیون خارج از کشور ارتباط داشته است
تلویزیون دولتی ایران قرار است شامگاه چهارشنبه 8-6-2011 فیلمی مستند را از شخصی پخش کند که می گوید با اپوزیسیون خارج از کشور ارتباط داشته است . اما خبرگزاری های رسمی ایران اخبار ضد و نقیضی درباره هویت این شخص منتشر کرده اند.
شخص یاد شده "محمد رضا مدحی" نام دارد که خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران "ایرنا" او را جاسوس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا "سیا" معرفی کرده است.
اما خبرگزاری اصولگرای "فارس" که به نهادهای امنیتی ایران نزدیک است، می گوید مدحی از همکاران سازمان های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی است.
"ایرنا" و "فارس" درباره مدحی نوشته اند که او در پروژه تعریف شده از سوی نظام سلطه و در راس آن آمریكا بازیگری نقش رهبر دولت در تبعید پروژه مصوب بنیاد دفاع از دموكراسی (FDD) مستقر در واشنگتن را برعهده داشت.
این دو خبرگزاری اما در معرفی مدحی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. "ایرنا" درباره او نوشته: "محمدرضا مدحی مسوول جنبش ضدانقلاب جمع یاران بود كه به تجارت الماس در اندونزی مشغول بود و در سال 87 و در راستای اهداف ضد نظام این جنبش را شكل داد و قرار بود قبل از بازگشت به ایران، فرماندهی گروههای ضد انقلاب در قالب دولت در تبعید را در اسراییل برعهده گیرد."
خبرگزاری "فارس" اما مدحی را به گونه دیگری معرفی کرده است: "وی كه پیش از اشتغال به تجارت در خارج از كشور، با دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی و نهادهای انقلابی همكاری داشته، با نفوذ در اپوزیسیون خارج كشور و تشكیل گروهی موسوم به جنبش جمع یاران با جریانات ضد انقلاب ارتباط گسترده برقرار كرد."
در خصوص نحوه بازگشت مدحی به ایران نیز این دو خبرگزاری خبرهای مختلفی منتشر کرده اند. "ایرنا" نوشته است: "پیش از استقرار در پایگاهی اسراییلی از سوی سربازان گمنام امام زمان كه پیشتر در این پروژه نفوذ و حضور داشته اند هدایت شد و از این پروژه ضد ایرانی كناره گرفت."
اما "فارس" نوشته است: "هنگامی كه قرار شد در راستای این پروژه مدحی و شورای رهبری دولت در تبعید در پادگانی در تلآویو مستقر شوند عملیات نجات وی توسط سربازان گمنام امام زمان انجام شد و مدحی به كشور بازگشت."
به هر حال بر طبق اعلام خبرگزاری ها، تلویزیون رسمی ایران می خواد با پخش مستند یاد شده که "الماس فریب" نام دارد، اشراف اطلاعاتی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی بر فعالیت های اپوزیسیون خارج را نشان دهد.
منابع مطلع در گفت و گو با "العربیه.نت" در خصوص مدحی گفته اند که او مدتی به نام سردار جدا شده از سپاه مدتی به اپوزیسیون خارج از کشور اطلاعات ارائه می داد و یکی از دلایل نزدیکی و اعتماد برخی از چهره های اپوزیسیون به او همین مساله است. گفته می شود که اپوزیسون خارج به ویژه در لندن و پاریس برای فعالیت های مدحی سرمایه گذاری های سنگینی انجام داده اند
http://www.alarabiya.net/articles/2011/06/08/152456.htmlشخص یاد شده "محمد رضا مدحی" نام دارد که خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران "ایرنا" او را جاسوس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا "سیا" معرفی کرده است.
اما خبرگزاری اصولگرای "فارس" که به نهادهای امنیتی ایران نزدیک است، می گوید مدحی از همکاران سازمان های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی است.
"ایرنا" و "فارس" درباره مدحی نوشته اند که او در پروژه تعریف شده از سوی نظام سلطه و در راس آن آمریكا بازیگری نقش رهبر دولت در تبعید پروژه مصوب بنیاد دفاع از دموكراسی (FDD) مستقر در واشنگتن را برعهده داشت.
این دو خبرگزاری اما در معرفی مدحی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. "ایرنا" درباره او نوشته: "محمدرضا مدحی مسوول جنبش ضدانقلاب جمع یاران بود كه به تجارت الماس در اندونزی مشغول بود و در سال 87 و در راستای اهداف ضد نظام این جنبش را شكل داد و قرار بود قبل از بازگشت به ایران، فرماندهی گروههای ضد انقلاب در قالب دولت در تبعید را در اسراییل برعهده گیرد."
خبرگزاری "فارس" اما مدحی را به گونه دیگری معرفی کرده است: "وی كه پیش از اشتغال به تجارت در خارج از كشور، با دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی و نهادهای انقلابی همكاری داشته، با نفوذ در اپوزیسیون خارج كشور و تشكیل گروهی موسوم به جنبش جمع یاران با جریانات ضد انقلاب ارتباط گسترده برقرار كرد."
در خصوص نحوه بازگشت مدحی به ایران نیز این دو خبرگزاری خبرهای مختلفی منتشر کرده اند. "ایرنا" نوشته است: "پیش از استقرار در پایگاهی اسراییلی از سوی سربازان گمنام امام زمان كه پیشتر در این پروژه نفوذ و حضور داشته اند هدایت شد و از این پروژه ضد ایرانی كناره گرفت."
اما "فارس" نوشته است: "هنگامی كه قرار شد در راستای این پروژه مدحی و شورای رهبری دولت در تبعید در پادگانی در تلآویو مستقر شوند عملیات نجات وی توسط سربازان گمنام امام زمان انجام شد و مدحی به كشور بازگشت."
به هر حال بر طبق اعلام خبرگزاری ها، تلویزیون رسمی ایران می خواد با پخش مستند یاد شده که "الماس فریب" نام دارد، اشراف اطلاعاتی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی بر فعالیت های اپوزیسیون خارج را نشان دهد.
منابع مطلع در گفت و گو با "العربیه.نت" در خصوص مدحی گفته اند که او مدتی به نام سردار جدا شده از سپاه مدتی به اپوزیسیون خارج از کشور اطلاعات ارائه می داد و یکی از دلایل نزدیکی و اعتماد برخی از چهره های اپوزیسیون به او همین مساله است. گفته می شود که اپوزیسون خارج به ویژه در لندن و پاریس برای فعالیت های مدحی سرمایه گذاری های سنگینی انجام داده اند
.
Tuesday, June 7, 2011
Monday, June 6, 2011
Sunday, June 5, 2011
Friday, June 3, 2011
Thursday, June 2, 2011
Wednesday, June 1, 2011
تصاویری از هاله سحابی بی جان ! فوری : لحظاتی پیش نیرو های امنیتی جسد هاله سحابی را به سرقت بردند
هاله سحابی، فعال سیاسی، روزنامه نگار، از مادران صلح و فرزند عزت الله سحابی فعال سیاسی ملی ـ مذهبی تنها یک روز بعد از درگذشت پدرش، پس از برخورد شدید ماموران امنیتی هنگام ربودن پیکر عزت الله سحابی، در جریان انتقال به بیمارستان دچار ایست قلبی شد و جان باخت . این حادثه دردناک، نشان می دهد که مقامات امنیتی جمهوری اسلامی نه تنها از پیکر فعالان سیاسی می ترسند، بلکه حتی برای ربودن پیکر و جلوگیری از انجام مراسم تشییع و خاکسپاری توسط خانواده و همراهانشان، حاضرند دست به جنایت هم بزنند. این سیاست جنایت کارانه در ربودن پیکر جان باخته گان و جلوگیری از برگزاری مراسم تشییع طبق خواست خانواده هایشان، را در جریان مرگ پدر میرحسین موسوی و مراسم تجلیل از ناصر حجازی نیز شاهد بودیم. این نمونه ها نشان می دهد که حکومت اسلامی حتی حق شهروندی مردم در تشییع و خاکسپاری عزیزانشان را به رسمیت نمی شناسد و اجازه نمی دهد تا آن ها در غم جان باخته گانشان، آنطور که شایسته می دانند به سوگ بنشینند. این دخالت بیشرمانه دولت در عزاداری مردم، اوج فاجعه ای را نشان می دهد که در ایران جریان دارد.
ربودن پیکر جان باخته گان و بر هم زدن روال مراسم تشییع جنازه و خاکسپاری توسط مقامات امنیتی رژیم، بیان ترس شدید حاکمیت اسلامی از هر نوع تجمع مردمی است. آن ها نیک می دانند که هر نوع تجمع و گردهم آئی مردمی بسرعت به یک حرکت سیاسی ضد حکومتی تبدیل خواهد شد. فضای بشدت انفجاری و حاد در جامعه و خصلت ناگهانی اعتراضات، در شرایطی که جناح های درونی حاکمیت چون گرگ های وحشی به جان هم افتاده اند، مقامات اسلامی را بشدت ترسانده است. آن ها احساس می کنند که بر آتشفشان خشم ملتی بزرگ نشسته اند و از طغیان این آتشفشان نگرانند. از این روست که از هیچ جنایتی فروگذار نمی کنند.
Subscribe to:
Posts (Atom)