Sunday, June 22, 2014

محمد نوری زاد,فردا نگویید چرا نگفتید؟ ما گفتیم!,




روس ها در قدم نخست چهار فروند هواپیمای جنگی برای درهم کوفتن مواضع داعشی ها به عراق فرستاده اند. آمریکایی ها چه؟ آنها برای مقابله با داعشی ها دستِ همکاری به سوی ایران دراز کرده اند و هفتاد هشتاد نفر از مشاوران ارشد نظامی خود را به عراق گسیل داشته اند. نیز اعلام کرده اند: گرچه ما مستقماً وارد درگیری با اعجوبه های داعشی نمی شویم اما حاضریم تسلیحاتِ مورد نیاز برای این مقابله را به ایران تحویل دهیم.
خود داعشی ها چه؟ آنها مرتب بر انهدام همه ی مظاهر شیعی بویژه مقابر امامان شیعه در عراق تأکید می ورزند و از آدم کشی ها و شیعه کشی های وحشیانه شان فیلم می گیرند و در فضای مجازی منتشر می کنند. داعشی ها شیعیان را کافر و نجس، و شیعه کشی را همجنسِ روفتنِ نجاست می دانند.
جناب رهبر خودمان همین دیروز همکاری با آمریکا را نپذیرفت و مثل همیشه آمریکا را بانی پدیداریِ طالبان و القاعده و داعش دانست. که یعنی: ما را نیازی به اسلحه ی آمریکایی ها نیست. چرا؟ چون ما خودمان هم اسلحه اش را داریم هم پولش را و هم بسیجیان جان برکفش را.
می گویم: آنسوتر از غوغای جام جهانی فوتبال که سر پوش بسیار خوبی است برای کشتارها و تخریب هایی که توسطِ داعشی ها صورت می پذیرد، نیز کشاندن پای ایران به وادی تعصبات و قلچماقی های جاهلانه، درست همان سناریویی است که پیش از این در نوشته ی " جمهوری اسلامی و سیاهچاله هایش" بدان متذکر شدم.
هواپیماهای روسی قرار است کجاها را هدف قرار دهند؟ اسلحه های ایران و آمریکا قرار است چه مردمانی را از پا در آوردند؟ ویرانیِ زیر ساخت های اقتصادی و ملی عراق چرا باید در مدار اقدام های ناگزیر دو طرفِ دعوا قرار گیرند؟
سترگیِ این سناریو را می بیند؟ شوکِ ویران شدنِ کربلا و نجف و کاظمین و سامراء و همه ی مظاهر شیعی، و در اصل، به تاراج رفتنِ نفوذ سرداران سپاه در عراق، ما را به میان معرکه ای اجتناب ناپذیر می کشاند که جز بدل کردنِ عراق به سوریه ای دیگر دستاوردی نخواهد داشت. و مهم تر: جسور کردنِ طرفِ مقابل برای این که فردا پای به داخل کشورمان بگذارد.
چفت و بست این سناریو از آنچنان استحکامی برخوردار است که جز کیش و مات شدن، ما را نصیبی نیست. اگر بنشینیم و تماشا کنیم، خواهیم دید که داعشی ها بعد از به راه انداختن حمام خون، عراق را می بلعند و تعلقات تاریخیِ شیعیان را ویران می کنند و جای پای پولادین خود را در حاکمیتِ بعدی محکم می کنند. همانگونه که طالبان افغانستان را بلعید و اکنون پس از هزار حادثه همچنان در معادلات ملی افغانستان سهم و نقش دارد.
و اگر پای به میانه ی معرکه بگذاریم، به باتلاقی داخل شده ایم که این باتلاق، علاوه بر مکیدنِ عمده ی استعدادها و دارایی های ما، یکپارچگی کشورمان را نیز به مخاطره در می اندازد و ظهور تنش های داخلی را تحریص می کند.
می گویم: بله جناب رهبر و جنابان سرداران، بچشید نتیجه یِ معکوسِ ابله دانستن دیگران و زرنگ دانستنِ خود را. اگر صدام در سالهای جنگ، ملت عراق را به دره ای از حقارت ملی در انداخت، این خود ما، در سالهای بعد از صدام، عراق را به سفره ی مطالبات شیعیِ خود بدل کرده ایم. بی آنکه بدانیم همه ی اطوارمان زیر ذره بین " دیگران" ی است و همانها قدم به قدمِ ما را پیشاپیش مشخص کرده اند و خط به خطش را نیز برایمان ترسیم کرده اند و ما به اسم زیرکی های اسلامی، درست به همان سمت و سویی می رویم که در حوزه ی خواست و تمایل همان دیگران است.
راهِ چاره اما چیست؟ می گویم: فرزندان ما را به عراق نبرید. سرمایه های ما را در عراق دود نکنید. شما در این سال های هردمبیل بقدر کافی دارایی های اعتباری و انسانی و پولی ما را در هر کجا به تاراج داده اید، بیایید و در این یک جا به گزینه ی عقل مراجعه فرمایید. ورود شما به عراق درست همانی است که برایتان مقدر کرده اند. آن دیگران، شما را در باتلاق عراق زمینگیر خواهند کرد و بعد از مکیدن دار و ندار این مردمِ مُلا زده، جان جمعیت فراوانی از فرزندان ما را در آن دیار تباه خواهند کرد.
همه ی گزینه ها برای این رقم خورده که شما با یال و کوپال نظامی تان پای به عراق بگذارید. شما اما داخل نشوید. کار عراق و داعش را از طریق فشار به مجامع جهانی دنبال کنید اما به داخل عراق پای مگذارید. عراقی ها بقدر کافی هم پول دارند و هم جوان و هم اسلحه. خودشان از پس خودشان بر می آیند. به ما چه که در آنجا چه می گذرد؟ گنبد و بارگاه امام حسین را تخریب می کنند؟ شما نگران گنبد و بارگاه امام حسین نباشید. مهم راه امام حسین است که تا قیامت باقی است. همان راهی که شما شخمش زده اید و چند و چون پیکرش را خراشیده اید. راستی مگر کشوری مثل مالزی به هر سو سرک می کشد برای دست یابی به اقتدار مذهبی؟
و دیگر این که: از برج بلند نکبت های نفسانی به زیر آیید و مردمانمان را در یابید. به مردم - فارغ از هر گرایشی که دارند - بها بدهید. این بها دادن به مردم، اگر که در متن درستی و راستی صورت پذیرد، شما را اگر چه بر کنار، رو سفید خواهد کرد و ایران را از هزار توی حادثه ها خواهد رهانید. آه چه می گویم من؟ بلندای این سخن را به دست باد سپرده ام گویا. با این همه اما، این با شما گفتم تا مبادا فردا ضجه بر آورید: چرا با ما نگفتید؟
محمد نوری زاد
دوم تیرماه نود و سه - تهران

No comments:

Post a Comment