Wednesday, November 20, 2013

رازهای سربه مهر تجاوزهای پیش از اعدام!!



«"مادر نعیمی" در حالی که ناله می‌کرد می‌گفت برای خودم ناراحت نیستم برای دخترانی ناراحتم که پیش از اعدام، به آن‌ها تجاوز می‌کنند و بعد می‌کشند. او از افرادی بود که در زندان دختران باکره‌ای را می‌شناخت که پیش از اعدام به آن‌ها تجاوز شده بود. چند هفته بعد، "مادر نعیمی" به دلیل همکاری نکردن با لاجوردی [رییس پیشین زندان اوین]، به جوخه اعدام سپرده شد.»
این جمله‌ها بخشی از سخنان «شیرین نریمان»، از هواداران مجاهدین خلق، درباره هم‌بند پیشین خود، «اکرم نعیمی» است.
می‌گوید:«دی ماه ۱۳۶۰ بود. آن روز "فرزانه نوربخش"، رییس بند ۲۴۲ زنان زندان اوین پشت بلندگو اعلام کرد که بیایید و اکرم نعیمی را به بند منتقل کنید. "مادرنعیمی" چون توان راه رفتن نداشت با کمک چند نفر از بچه‌ها به پایین پله‌ها منتقل شد. او از درد به خود می‌نالید. وقتی چادرش را کنار زدیم، دیدم انگار پاهای او را در روغن داغ فرو کرده‌اند؛ بسیار قرمز و ملتهب شده بود. بر روی پا‌هایش با یک ماژیک کلفت، نام و نام خانوادگی او همراه با یک تاریخ به چشم می‌خورد.»
چندی پیش سازمان «عدالت برای ایران» گزارشی درباره موضوع تجاوزهای سازمان‌دهی شده جنسی به دختران باکره پیش از اعدام در زندان‌های ایران، به‌ویژه در دهه 60 منتشر کرد.
در فصل سوم این گزارش که باعنوان «شکنجه و خشونت جنسی علیه زندانیان سیاسی زن در جمهوری اسلامی» منتشر شده، آمده است:«در فاصله شش ماه، بین ۳۰خردادماه تا ۳۰آذر ۱۳۶۰، دست‌کم دو هزار و ۲۴۱ نفر اعدام شدند که ۲۲۳ نفر آن‌ها را زنان تشکیل می‌دادند. از این تعداد زنان اعدام شده، ۳۴ نفر، یعنی حدود ۱۵درصد زیر ۱۸سال و ۱۲۰ نفر، نزدیک به ۵۴درصد بین ۱۸ تا ۲۹ سال سن داشته‌اند.»
در بخشی از گزارش «شکنجه و خشونت جنسی علیه زندانیان سیاسی زن در جمهوری اسلامی» به این موارد اشاره شده است:«برخی از زندانیان با استفاده از خودکاری که در ساعات پیش از اعدام برای نوشتن وصیت‌نامه به آن‌ها داده شده بود روی لباس‌ها یا بدن خود نوشتند که به‌ آن‌ها تجاوز شده است (الهه دکنما، زندان عادل آباد شیراز و سیما مطلبی، زندان وکیل آباد مشهد). برخی از خانواده‌ها آثار تجاوز را بر بدن دختران اعدام شده خود دیده بودند(مهناز یوسف‌زاده). برخی دیگر پاسداری به در خانه‌شان مراجعه کرده بود و یک جعبه شیرینی (شهین سامی، زندان بندر انزلی، می‌ترل و ماندانا مجاوریان، زندان وکیل آباد مشهد) چند سکه امام زمان (فریبا احمدی، زندان دستگرد اصفهان) به عنوان مهریه به در خانه آورده است.»
سمیه ۹ ساله، هنگامی که مشغول نوشتن تکالیف درسی‌اش بوده، در هجوم پاسدار‌ها به خانه‌شان وقتی درپی پدر و مادرش بودند، بازداشت شد. او را به زندان اوین بردند و تا ۱۴ سالگی، یعنی پنج سال در زندان نگه داشتند و بار‌ها از او بازجویی کردند که مادر و پدرش ممکن است در خانه چه کسی باشند.
او شاهد کابل خوردن و شکنجه شدن سایر زندانیان در شعبه‌های دادستانی اوین بود. سمیه با هیکل کوچکش پشت چرخ‌های کارگاه خیاطی اوین کار می‌کرد و به دلیل اضطراب و فشارروانی، دچار شب ادراری می‌شد.
سمیه پس از آزادی از اوین در ۱۸ سالگی، پس از تهدید مقام‌های قضایی به بازگشت به زندان، وادار به ازدواج با یکی از وابستگان حکومتی شد.
سمیه با داشتن دو فرزند، هنگامی که تنها ۲۵ سال داشت، بدون این که کسانی که در نابود کردن زندگی او در ۹ سالگی نقش داشتند، پاسخ‌گو باشند به دلیل بیماری سرطان از دنیا رفت.
برای نخستین بار، موضوع تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام در زندان‌های ایران، در سطح سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است.
اندیشیدن به قربانیان دهه 60، دورانی مالامال از رنج و غم دگراندیشانی که با شلیک گلوله یا فرو افتادن از طناب دار حذف شدند، هم‌چنان ذهن و خاطره جمعی را می‌آزارد. با این وجود، این تجربه ملموس از کشته شدگان کشتار دهه 60 خورشیدی هم‌چنان مساله و معادله‌ای مجهول باقی مانده است.
فیروزه رمضان زاده

No comments:

Post a Comment