اما، بنظرم می رسد که، احتمالاً اين «مدعيان» چندان ملتفت نيستند که يک «جنبش خودجوش» چه مشخصاتی دارد و، در نتيجه، بدون توجه به آن مشخصات می کوشند تا «جنبش» را برای خود شرکت کنندگان در آن توضيح داده و به آنها «بفهمانند» که برای چه از خانه بيرون آمده اند.
پس بگذاريد برخی بديهيات را در مورد يک جنبش خودجوش
برايتان بازگو کرده و توضيح دهم که يک جنبش خود جوش
1. به دعوت کسی بوجود نمی آيد،
2. با قرار و مدار قبلی آشنائی ندارد
3. در ابتدای راهش دارای برنامه و خط مشی مشخصی نيست
4. از رهبری خاصی تبعيت نمی کند
5. ابتکار عمل در حرکات اش بر عهدهء تک تک افراد شرکت کننده است
6. و تنها به تدريج و رفته رفته به ميدان عملی تبديل می شود
که رهبران راستين خود را تشخيص داده و به هدايت مديريت
آنها بصورت جنبشی با هدف و برنامه در می آيد.
حال، اگر به همين حد از بيان مشخصات اکتفا کنيم، می توان چنين پرسيد که: اگر بپذيريم جنبش سبز مردم ايران نيز يک «جنبش خود جوش» است آنگاه نمی توانيم ادعا کنيم که اين جنبش به دعوت رهبرانی ـ مثلاً موسوی، خاتمی و کروبی ـ شکل گرفته و يا فقط خواستار تجديد انتخابات رياست جمهوری است و، در عين حال، می خواهد که اين تجديد انتخابات نيز زير سقف همين قانون اساسی و همين شورای نگهبان انجام گيرد. هر کدام از اين ادعاها ناقض «خودجوش بودن جنبش» است. پس، آن کس که اينگونه ادعاها را مطرح می کند نخست موطف است که توضيح دهد که چرا اين جنبش «خودجوش» نيست، نه اينکه اصرار بورزد که اين جنبش خودجوش هست!
No comments:
Post a Comment